Saturday, May 22, 2010

گذشته ها (2

این ما هستیم که دست از سر گذشته بر نمی داریم یا این گذشته است که جا خوش کرده و بیرون نمی کشه ؟

گذشته ها (1

ما هر دفعه به گذشته می ریم و برمی گردیم یک تکه از خودمونو اونجا جا می ذاریم ، ترسم از اینه که تا یه مدت دیگه واسه دیدن حال ِ خودمون هم هی به گذشته بریم و بر گردیم .( البته این دیگه حال نیست ، شده گذشته. یعنی برای دیدن حال خودمون که حالا رفته تو گذشته و خودش شده گذشته ، باید بریم به گذشته! تازه این اولشه! چونکه وقتی برمی گردیم به حال ،دیگه حالی نیست که بیایم ، همش شده گذشته و از گذشته هی میریم تو گذشته) چه خزعبلاتی شد !1

گم و گور

ما مدتي است كه گم و گور شده ايم ،لطف كنيد بگرديد ما را پيدا كنيد. البته ترجيحا اگرپيدا نشويم بهتراست، پس زياد تلاش وهمت مضاعف به خرج ندهيد، به فرض اگر پيدا شديم كه هيچ، ليك اگرپيدايمان نكرديد، نشاني پيدانشدنمان را به كسي ندهيد.1