Thursday, September 3, 2009

خزعبلات

امروز اصلا وابدا دل و دماغ طنز نوشتن را ندارم. گفتم بزنم یکی دو سه نفر را له و لورده و تخریب کنم ، دیدم به هیچ عنوان راست کاره من نیست. به قولی، اونطرفی ها(حالا من کدوم طرفیم به خودم مربوطه!) به اندازه کافی کارشان را خوب بلد هستند.
حالا هم با اهل و عیال می رویم باغ دایی جان ناپلئون سریال قبل از انقلاب را یک گردشی ببینیم شاید حال واحوالمان کمی تا قسمتی ابری، گاهی همراه با وزش باد و گرد و غبار، زیارت قبول باشد.ان شاءالله
(دیدید،گفتم امروز طنز ننویسم ، بهتره، شد این خزعبلات)

1 comment: